Jul 5, 2007

It is Not Growing Like a Tree


A Lily of A Day



It is Not Growing Like a Tree
It is not growing like a tree
In bulk, Doth make man better be;
Or standing long an oak, three hundred year,
To fall a log at last, dry, bald, and sere:


A lily of a day
Is fairer far in May
Although it fall and die that night;
It was the plant and flower of light.
In small proportion we just beauties see;
And in short measure, life may perfect be.



This poem remembers me a great person.
She is white as a lily, and green as a tree in her short life.
She grew up by the most complete person who is her father. But not in a bulk, in the flower land of God.


She is the daughter of our prophet Mohammad (peace be upon him)
She is a gift of God to him and the world. She had a short life of a lily but is great as a hugest tree.


Her name is Fatima Zahra. Fatima means absolute cleanness and Zahra means brilliant. She is the brightest female star in the blue sky of Islam.




In her small life she was a sample of complete woman and God remember her as a sample for all the women and mother in all ages.




When her great father died, some people who did not knew the light ignored her father’s advises about her values and stepped on her flower bed and injured the White Lily.


She was only 18 years old when they attacked her and broken her branches

She belongs to theheaven and backs to there…
.

.

.
.

Years pass one after each other and now Muslims call her birthday’s day as the “Mother and Woman day” but yet people could not understand the whole values of her. The grave of her is hidden because of her enemies.


...And we are waiting for his son to show us that Unknown
Heaven
and take a revenge of her murderer…….


By Zahra Langaroodi

2 comments:

Mounir said...

Hi Zahra,
I liked your writing, full of love. By the way Zahra means "Flower" or "Rose" in Arabic..beautiful name

Anonymous said...

فاطمه زهرا و حضرت علی در جهاد سازندگی
الله در سوره بقره آيه 223 فرموده است:

نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.
زنانتان کشتزار شما هستند. هر طور که خواهيد به کشتزار خود درآييد. و براي خويش از پيش چيزي فرستيد و از خدا بترسيد و بدانيد که به نزد او خواهيد شد.







حديث اول در رابطه با اين آيه:
اليوم من الايام فاطمة الزهرا بنت رسول اشتب بالمنزل الرسول الله. رسول الله اسئلت وات هپن؟ قال فاطمة علي ولي الله اريد ان ادخل الي منقب مع کله. رسول الله قال علي يا علي واي يو آر فاکينگ ماي بنت مع اليور هد؟ قال علي آيه 223 ف ان ادخل بيکاز الله قال ادخل من هر طريق يو لاو.
رسول الله قال علي: المرديکه فاطمة لا کنيز شي ايز ماي بنت. لا فاکينگ فاطمه مع الکله فاک شي باي مامله القضيب.

در روزي از روزها فاطمه با شتاب به منزل رسول الله آمد و پشت سرش علي با سرعت داخل شد. فاطمه گفت پدر کمک علي مي خواهد با کله وارد منقب من شود . رسول الله بانگ زد علي تو چه مرگت شده؟
حضرت علي آيه 223 را خواند و گفت الله گفته هر طور که خواستيد وارد مزرعه خود شويد من هم با کله مي خواستم وارد شوم.
رسول الله فرمود خاک برسرت منظور خدا مامله ات بود نه کله اين کنيز جنگي نيست که هر طور خواستي بگايي.








حديث دوم:




روزي از روزها حضرت علي در منزل بانک زد يا فاطمة الزهرا اي مزرعه من بيا که مي خواهم تو را شخم بزنم. پس حضرت طي يک طرح جهادي به سرعت حاضر شد چرا که جهاد زن خوب شوهر داري است و بايد خود را در اختيار شوهرش بگذارد تا شوهر هرگونه لذتي ببرد.

فاطمه زهرا روي زمين دراز کشيد و علي روي فاطمه خوابيد مشغول شخم زدن شد.

شخم زدن که تمام شد فاطمه گفت يا علي ولي الله بر من بادمجان بکار. حضرت فرمود بادمجان کار من نباشد تو را به مساقات به بلال حبشي يا ابول اسود دودولي دهم تا بادمجان بر تو بکارد.




حضرت مشغول کاشت خيار شد. مدتي که گذشت حضرت مي خواست عبادت را به اتمام برساند ولي فاطمه زهرا ذکر وتسبيح گويان به ادامه عبادت مشتاق بود.

گفت يا علي بر من کدو بکار حضرت بر فاطمه کدو کاشت . زهرا فرمود يا علي هندوانه هم مي خواهم حضرت هندوانه نيز کاشت. به همين نحو تمام شب را حضرت به زراعت پرداخت انواع صيفي جات را بر زهرا نشا کرد و از براي ذوالجنان اسب وفادار فرزند فاطمه يونجه و شبدر نيز کاشتندي.



نخلستانهاي متعددي نيز از براي تهيه خرما بر زهرا فرو نشاندي تا اينکه حضرت علي کلافه شدندي و چون فاطمه از علي خواست جهت استفاده از سايه چناري نيز بر او بنشاند حضرت به يک باره بلند شد و بر کس فاطمه ريد.

فاطمه عصباني و شگفت زده گفت يا ولي الله چه کردي؟

حضرت علي فرمود يا فاطمة الزهرا هر مزرعه که چنين پر محصول باشد نياز به کود مناسب جهت تقويت محصول دارد و اينچنين بود که علي خود را از اين کار زراعت طاقت فرسا نجات دادندي تا انرژي کسب کردندي و شبي ديگر ذوالفقار بر کشيده فاطمه را به جهاد خوانده او را شخم زده و صيفي و چنار بر فاطمه نشا کند.

zahra-zaynab.blogspot.com

Fatima Zahra Bente Rasoul Allah NGO