By a handful of blossom
I am waiting
A day that he appear
I am alike spring
By a handful of blossom
He will arrive
In a moment filled with flower
Suddenly he will arrive
May sun rise
From west That day
Or perhaps
sun’s life End
That day can see
The smell of flower and heavens
That day can smile
With stream again
That day Butterflies
Will sing song
Buds will bloom
With smile
That day is
The last day of waiting
The end of the cold season
And beginning of a new spring.
Poet: Jafar Ebrahimi( Shahed)
Translator: Zahra Langaroodi
بهار
با دستی از شکوفه
در انتظار هستم
روزی که او بیاید
گویی بهار هستم
با دستی از شکوفه
از راه خواهد آمد
در لحظه ای پر از گل
ناگاه خواهد آمد
خورشید شاید آن روز
از غرب در بیاید
یا شاید عمر خورشید
آن روز، سر بیاید
بوی گل و هوا را
آن روز می توان دید
آن روز می توان باز
با جویبار خندید
پروانه ها در آن روز
خواهند خواند آواز
لبهای غنچه آن روز
با خنده میشود باز
آن روز، آخرین روز
از عمر انتظار است
پایان فصل سردی
آغاز نوبهار است
شعر: جعفر ابراهیمی(شاهد)
مترجم: زهرا لنگرودی